مقدمه
در این درس به بررسی و درک چالشهای پیش روی کسانی میپردازیم که در ایران ترویج میکنند. این جا برخی مسائل مرتبط با فضای سرکوب، روشهای معمول برای ساکت کردن صدای مخالف و استدلالهای طرف مقابل را بررسی میکنیم. مهم این است که بفهمیم هرچند سرکوب در ابتدا در چهارچوبی قانونی آغاز میشود، اما در محیطی پرورش مییابد که نحوه رفتار، گفتار و کردار فرد را شکل میدهد. همیشه پیشزمینهای برای کارتان وجود دارد، تاریخچهای از رویدادها و باورها است که این محیط را شکل میدهد. هر چه این پیشزمینه را بهتر بشناسید ترویجگر بهتری هم خواهید شد.
خطوط قرمز و خودسانسوری
یکی از روشهایی که حکومت سرکوبگر برای حفظ قدرت به کار میگیرد جلب موافقت ساختگی و اطاعت شهروندان از حکومت است. رژیم «خط قرمزهایی» را جاودانه میکند و بعضی مسائل و رفتار را تابو کرده، آنان را تهدیدی برای حکومت معرفی میکند که باید منع اجتماعی داشته و کسی حق نداشته باشد در مورد آن حرف زده یا کاری بکند. خطوط قرمز سیاسی رفتار جامعه را طوری محدود میکند که مناسب حال قدرتمردان باشد.
نمونههایی از «خط قرمز»:
- بحث در مورد مقامات رسمی و انتقاد از آنها
- بحث و بررسی انتقادی در خصوص خطمشی رسمی حکومت
- بحث و بررسی انتقادی در خصوص دین و نقش آن در سیاست
- بحث در مورد حقوق بشر و رفتار با اقلیتها
- بحث درباره برابری زن و مرد، روابط جنسی، حقوق زنان و آداب و رسوم جنسی
- تشکیل گردهماییها و نهادهای مستقلی که بهطور مشخص توسط حکومت تأیید نشده باشند یا هدفشان تبلیغ منافع حکومت نباشد
خودسانسوری شایعترین پدیده فرهنگی در مواجهه با خطوط قرمز است. خودسانسوری یعنی پرهیز از سخن - یا حتی فکری - که ممکن است مناقشهبرانگیز، تحریککننده یا حتی غیرقانونی تلقی شود. بیشتر شهروندان در کشورهای سرکوبگر تمایل به خودسانسوری دارند. آنان خودسانسوری را همچون روشی امن میبینند که به کمک آن سوءظن مقامات بر نمیانگیخته نمیشود، کارشان به خطر نمیافتد و زندان تهدیدشان نمیکند.
بسیاری از شهروندان در کشورهای سرکوبگر تمایل به خودسانسوری دارند تا بدین وسیله ضریب امنیت خود را در برابر افزایش سوء ظن مقامات دولتی، به خطر افتادن شغل یا دستگیری و زندانی شدن بالا ببرند.
این قواعد نانوشته به جامعه دیکته میکند که چه چیزی پذیرفتی است و چه چیزی غیر قابل قبول.