بر روی یک ورق کاغذ، واکنش خود به هریک از مثالهای آورده شده را با ادبیات معمول خودتان بیان کنید. تفاوت هریک در چیست؟ تصویر ساخته شده در ذهن شما پس از خواندن هر متن چه خواهد بود؟
"بر اساس اعلام مرکز آمار ایران، در حال حاضر نرخ بیکاری در کشور ۱۱/۲ درصد است."
"رضا دارای مدرک مهندسی است، با این حال پس از گذشت یک سال و ارسال رزومه به دهها شرکت، هنوز نتوانسته شغل مناسب پیدا کند."
مثال اول به سادگی یک آمار سیاه و سفید را در مغز شما به تصویر میکشد؛ نموداری آکادمیک و انتزاعی. آمار در تبیین نقطه نظرات موثر هستند، اما همیشه اعداد و ارقام را با یک وضعیت انسانی پیوند دهید. متن دوم تصویر فردی که احتمالاً میشناسید و در تلاش برای پیدا کردن شغل است را به ذهن میآورد. میتوانید او را در دایره بسته آگهیهای استخدام روزنامهها یا در حال فرستادن درخواست برای شغلهای مختلف تصور کنید.
بهترین پیامها آنهایی هستند که جاذبههای عقلی و قلبی را با هم ترکیب میکنند. در ادامه دو مثال بالا، متن زیر نشان دهنده چگونگی ترکیب آمار و ارقام با یک وضعیت انسانی است:
"نرخ ۱۱/۲ درصدی بیکاری در ایران چیزی فراتر از یک آمار است. این رقم نموداری است از وضعیت میلیونها نفر همچون رضا، که در دانشگاه تحصیل کرده و همچنان در تلاش روزانه برای یافتن یک شغل مناسب هستند."